زوجهای موفق چه وجه اشتراکهایی دارند
می خواهید زندگی مشترک شما زره آهنی به تن کند؟ به این مهارتهای جهانی در رابطه توجه کنید.
ازدواج کار سختی است، فرقی نمی کند که فقط برای دوماه با هم بوده اید یا ۲۰ سال. هیچ زوجی سنتها را به جا نمی آورند و پیمان ازدواجی را نمی بندند بدون اینکه امید واقعی به یک زندگی همیشه شاد داشته باشند، درست است؟ اما هر زوجی به طور حتمی مشکلاتی در پشت پرده دارد و اینکه آنها چطور با این موانع برخورد میکنند همان علائم آشکارکننده موفقیت رابطه آنها است. ما از وجود تعدادی روانپزشک برجسته در امر ازدواج بهره گرفتیم تا به ما کمک کنند میان زوجهایی که رابطه بادوام و سالمی دارند وجوه مشترک را شناسایی کنیم.
آنها بحث می کنند
اختلاف نظرهای گاه و بی گاه و “جرو بحثهای بی غرض” لزوما نشانه های حاکی از جدایی در یک رابطه نمی باشند. کریستن کارپنتر دکترای روانشناسی و مدیر سلامت رفتاری زنان در مرکز پزشکی وکسنر ایالت اوهایو می گوید:” اطلاعات خوبی موجود هست که نشان می دهد مشاجره ها خوب هستند. تا جائیکه شما در برقراری تعادل در جر و بحثها کنش واکنش مثبتی دارید یعنی شما خوب هستید. این مسئله ممکن است بحثهای خوب، قرارهای شبانه، محبت یا حس قدردانی را نیز دربرگیرد. زوجها با هم متفاوت هستد اما بحث کردن قطعا خوب هست.”
در حقیقت جر و بحثها اگر سازنده باشند می توانند واقعا موثر باشند. صرفا با سرکوب احساسات شما دستورالعملی برای دلخوری و کینه ایجاد می کنید که می تواند یک زندگی مشترک را تخریب کند.
پس چگونه درست مشاجره کنید؟ دکتر کارپنتر می گوید:” زوجها باید بتوانند نیازهای یکدیگر را بشناسند و از آنها مطلع شوند. در آن لحظه ای که یک نفر اینگونه فکر می کند که او باید بداند من چه چیزی نیاز دارم، خودش را در موقعیت ناتوانی و نا امیدی قرار می دهد.” هیچ کسی نمی تواند ذهن را بخواند این را فراموش نکنید.
آنها گوش می دهند
روانشناس امور ازدواج کارین گلدستین می گوید که درست همانقدر که می خواهید خواسته ها و نیازهایتان را بیان کنید ضروری است که نیازها و خواسته های فرد دیگر را نیز بشنوید. او اینگونه توضیح می دهد :” یکی از بزرگترین مسائلی که سر راه حل مشکلات قرار می گیرد زمانی است که یک زوج نمی خواهند به همدیگر گوش دهند. آنها به حرف همدیگر گوش نمی دهند و نمی خواهند همدیگر را بفهمند.”
گلدستین می گوید اگر درگیر چنین شرایطی هستید تمرینهای زیر جهت دوباره شکل گیری ساختار روابط به شما کمک خواهند کرد. او می گوید:” شما به خاطر نتیجه ای که از تکرار بیان مسائل به خودتون برمی گردد گوش فرا می دهید. پس به شریک خود بگویید آن چیزی که از شنیدن حرفهای تو فهمیدم این است که وقتی من کار X، Y یا Z را انجام می دهم تو احساس می کنی مورد تهاجم قرار گرفته ای.” با این روش در طول صحبت به جای اینکه بحث را با سرعت به سوءتفاهم برسانید شدت بحث را بررسی می کنید. اگر می خواهید شنیده شوید مجبورید به نیازهای شریکتان هم گوش دهید.”
بدون حس منفی احساسات را جذب می کنند
گلدستین اعتراف می کند اگر زن و شوهری هر دو دارای حس منفی باشند شک دارد که بتوانند این زمان سخت را پشت سر بگذارند. او ادامه می دهد:” زوجهای موفق از کلام مثبت استفاده می کنند، معمولا زوجهایی که واقعا با آنها درگیر می شوم زوجهایی هستند که کلامشان پر از انتقاد هست. این مسئله از تحقیر کردن ناشی می شود که در این حالت فرد دیگر احساس می کند ارزشی برایش قائل نشده است یا حرفهایش شنیده نمی شود.”
برای مقابله با این احساس منفی گلدستین تمرینی که برای این زوجها دارد این است که به طور مداوم باید روی مثبت صحبت کردن کار کنند. او می گوید:” از آنها می خواهم که صحبتشان را با بیان آن چیزهایی آغاز کنند که به صراحت در مورد طرف مقابل تحسین می کنند. همینطور آنها باید یاد بگیرند که به بیان احساسات همسرشان بدون گرفتن حالت دفاعی گوش دهند. احساسات لزوما مورد منطق واقع نمی شوند. گاهی آنها فقط نیاز دارند بی وقفه حرفهایشان را به زبان بیاورند.”
آنها با هم سازش می کنند
گلدستین می گوید در نهایت زوجهایی که رابطه آنها در طولانی مدت موفقیت آمیز است شدیدا انعطاف پذیر هستند. او ادامه می دهد:” من با زوجهایی سرو کار دارم که به دفتر من می آیند و تمایلی به سازش ندارند. گاهی به آنها می گویم اگر تمایلی به سازش ندارند نباید پیش من برگردند. بودن در رابطه ای بدون توانایی در تغییر و سازگاری با شریکتان غیر ممکن است.”
او می گوید به خاطر داشته باشید که هیچ فردی کاملا صحیح یا اشتباه نمی گوید. هیچ چیز سیاه و سفیدی وجود ندارد، همیشه یک حد وسط هست و زوجهایی که رابطه آنها ادامه می یابد برای یافتن این حد وسط یعنی جایی که هردو بتوانند بی دردسر با هم در صلح و صفا زندگی کنند زمان می گذارند.
آنها از زمانشان با هم لذت می برند (و از هم جدا می شوند)
کارپنتر می گوید رابطه کار می برد و مهمتر از آن چه بسا زمان می برد. او اینگونه توضیح می دهد که :”این یعنی با هم در تماس بودن و با هم زمان را حفظ کردن. این کار برای هر زوجی متفاوت به نظر می رسد. برای بعضی یعنی در طول روز به هم پیام دهند، برای بعضی دیگر یعنی یک تماس سریع تلفنی در زمان ناهار. ممکن است یکبار در سال یک هفته تمام را باهم گریزی از زندگی زدن باشد، دیدن یک فیلم در یک شب از هفته باشد، هر از گاهی یک قرار شبانه یا ۱۵ دقیقه در طول روز همدیگر را به آغوش کشیدن باشد.”
هیچ شکی نیست چند صد سوی زندگی شما را به سمت خود می کشد، از کار، خانواده و دوستان تشکر کنید. اما با مطمئن شدن از اینکه زمانی را که با همسرتان می گذرانید وارد سلسله مراتب شرایط زندگی نمی شود برای زمانی که با او هستید ارزش قائل شوید.
کارپنتر اضافه می کند شما باید آنچه را بیابید که برای شما جواب می دهد و می گوید:”اگر احساس دور شدن می کنید شاید زمان شما برای با هم بودن کافی نیست و باید به آن توجه کنید. یا شاید وقت کافی برای خودتان نمی گذارید. غیر ممکن است که در یک رابطه در بهترین حالت خود باشید در صورتیکه شما در کل در بهترین حالت خود قرار ندارید. گاهی عاقلانه است که یک قدم به عقب برگردید و به درون خود بنگرید.”
بنابراین در صورتیکه یک کم زیادی به هم نزدیک شده اید آنقدر که آرامش را از شما سلب کرده است: تنهایی به یک سفر آرامش بخش بروید، یا با دوستانتان قرار بگذارید و فشار را از روی خود بردارید. وقتی شما دوباره به بایدهای زندگی برمی گردید احتمالا زندگی مشترک شما در کل سلامت بیشتری پیدا خواهد کرد (و هر دو نفر شما خوشحال تر خواهید بود).
نوشته جین بریچ در سایت SELF
مترجم: ترجمه آنلاین نویسنده، فرنگیس رحیق
مرسی. مطلب مفیدی بود.