Embarrass

Embarrass

خجالت زده کردن، شرمنده کردن

to ​cause someone to ​feel ​nervous, ​worried, or ​uncomfortable

Example:

I was too embarrassed to ask him for money

رویم نشد از او پول بخواهم

To be embarrassed

خجالت کشیدن

embarrassed

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *