Struggle

Struggle

مبارزه کردن، کشمکش داشتن، تقلا کردن

 To work hard to do something

To fight, esp. ​physically

 To move with ​difficulty

Example:

They struggle through a thick forest

آنها راه خود را در جنگل انبوه به سختی باز می کنند

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *