۹ موردی که اکثر افراد موفق هرگز باور ندارند
باور شکل دهنده هر عملی است
آدمهای باهوش بخاطر چیزهایی که می دانند باهوش نیستند. بلکه آنها بخاطر چیزهایی که باور دارند و ندارند باهوش هستند. موارد زیر دلایلی هستند که چرا آدمهای باهوش و موفق موارد ذکر شده را باور ندارند :
- آنها باور ندارند که گذشته آنها به آینده شان تحمیل می شود
همه ما محدودیتهایی داریم. همه ما چالشهایی در زندگی داریم. همه ما اشتباههایی داریم. با اینها دست و پای خودتان را نبندید، از آنها درس بگیرید.
گفتنش از عمل کردنش راحتتر است؟ همه اینها به نوع دید شما بستگی دارد. اشتباه می کنید: وقتی در کاری اشتباهی می کنید آن را به فرصتی برای یادگیری چیزی که بلد نیستید تبدیل کنید، بخصوص در مورد خودتان. (و وقتی یک نفر دیگر در مورد شما کار اشتباهی می کند، برخورد خودتان را به فرصتی برای دلسوز بودن، بخشنده بودن و درک داشتن تبدیل کنید.) هر جایی که بودید، هر کاری که کردید، گذشته شما فقط زمینه آموزش شماست. گذشته شما باید برای شما اطلاعاتی به ارمغان داشته باشد اما هرگز نباید معرف شخصیت شما باشد. نگذارید اینطور باشد.
- آنها وقتی که منظورشان نه هست تصمیم نمی گیرند بگویند بله
رد درخواست همکاران ، مشتریان، یا حتی دوستان واقعا سخت است. اما نتیجه نه گفتن به ندرت می تواند به آن بدی که انتظار دارید باشد. اغلب آدمها درک می کنند و اگر هم درک نکردند آیا باید به اینکه آنها چطور فکر می کنند تا این حد اهمیت بدهید؟
وقتی می گویید نه، برای چند لحظه حس بدی دارید. ولی وقتی با چیزی که واقعا دلتان نمی خواهد انجامش دهید موافقت می کنید ممکن است برای مدت طولانی حس بدی داشته باشید یا حداقل تا زمانی که مجبور به انجام آن کاری هستید که از اول نمی خواستید یا مجبوربه انجامش نبودید، حس بدی خواهید داشت.
برای نه گفتن تمرین کنید. به مرور زمان راحتتر می شود و مطمئن باشید که می توانید روی چیزی که واقعا باید برای خودتان و برای دیگران انجام بدهید، تمرکز کنید.
- فکر نمی کنند که وسط حرف کسی پریدن ایرادی ندارد
وقتی حرف کسی را قطع می کنید در واقع انگار دارید می گویید: “در مورد چیزی که می گفتی فکر نمی کردم. در مورد چیزی که می خواهم بگویم فکر می کردم و آنچیزی که من می خواهم بگویم آنقدر مهم هست که باید همین الان بشنوی.” جویای رابطه حرفه ای بهتری هستید؟ جویای رابطه شخصی بهتری هستید؟ به آنچیزی که آدمها می گویند گوش دهید. روی آن چیزی که می گویند تمرکز کنید. سوال بپرسید تا مطمئن شوید که متوجه منظور آنها شده اید.
آدمهای دیگه برای این شما را دوست خواهند داشت و آن احساسی که در نتیجه آن به شما دست می دهد را دوست خواهید داشت.
- آنها فکر نمی کنند مشکلی نیست که کاری را دیر انجام دهند
می دانم. سرتان شلوغ است. تو کار غرق شده اید و همیشه از کارها عقب هستید. و این مسئله شما را تحت فشار می گذارد تا وقت را از دست بدهید. (همینطور باعث می شود دیگران از دست شما دلخور شوند. هر وقت دیر می کنید به نظر دیگران اینطور می آید که شما حس می کنید وقت شما از وقت آنها مهمتر است.)
گرچه فکر می کنید نمی توانید کاری برای این مسئله انجام دهید اما دیر رسیدن یک انتخاب است. شما به خودتان اجازه می دهید که دیر برسید.
فردا، روز را کمی زودتر آغاز کنید. (این مسئله شما را نمی کشد) بعد زود خودتان را به اولین کار برنامه ریزی شده برسانید. نگران نباشید که وقت را از دست می دهید فقط از پیش برنامه بریزید و هر چیزی را که برای بهره مندی از این زمان زودتر نیاز دارید تا یک سری کارهای ساده را انجام دهید، مهیا کنید.
قول می دهم که خیلی کمتر مضطرب می شوید و در نتیجه با بصیرت تر، خلاق تر ، مصمم تر می شود و به سادگی در هر کاری که انجام می دهید قوی تر عمل خواهید کرد.
- آنها به تن پروروی و خلوت ناشی از دلخوری باور ندارند
این جمله را از نلسون ماندلا به خاطر داشته باشید: دلخوری مثل این می ماند که سم بنوشید و سپس امیدوار باشید دشمناتان کشته شوند. در مورد احساس بد داشتن، حسادت و حس بیزاری هم همینطور است.
احساسهای منفی را از خود دور گنید. وقتی حس خصومت را در خود نگه می دارید تنها فرد بازنده خود شما هستید.
- آنها فکر نمی کنند که وقت ندارند
هر کسی یک نفر را می شناسد که فقط به نظر می رسد که کارهای خیلی بیشتری از بقیه انجام می دهد. این غیر عاقلانه ترین چیزی است که می تواند وجود داشته باشد. این آدمها چطوری این کارها را انجام می دهند؟ آنها زندگی ندارند. در واقع آنها زندگی خیلی خوبی دارند. آنها فهمیده اند که چه چیزی برای آنها مهم هست و آنها را به انجام می رسانند. کشف کنید که چه چیزی برای شما مهم هست. همه آن چیزهایی که مهم نیستند را کنار بگذارید. بعد آنهایی که مهم هستند را اجرا کنید.
همه ما به یک اندازه وقت داریم، تفاوت فقط در نحوه استفاده ما از زمان است.
- باور ندارند که درقالبی در بیایند صرفا بخاطر اینکه در آن قالب باشند
گرچه کل صنایع به جلب نظر طرف مقابل متکی است اما هیچ کس شما را به خاطر لباسهایی که می پوشید، ماشینی که سوار می شوید یا خانه ای که در آن زندگی می کنید، دوست ندارد. یا هیچ کس شما را بخاطر عنوانی که دارید دوست ندارد. همه اینها فقط متعلقات شما هستند. شاید در حقیقت آدمها چیزهایی را که دارید دوست داشته باشند اما به این معنی نیست که خود شما را دوست داشته باشند. خودتان باشید. وقتی از تلاش در قالبی درآمدن یا تاثیرگذاری دست بردارید، شاید تعدادی از آشناها را از دست بدهید اما تعداد کمی دوست واقعی به دست خواهید آورد.
- آدمهایی را که دوست دارند نادیده نمی گیرند
هیچکس نیست که وقتی در بستر مرگ قرار می گیرد بگوید:”واقعا ای کاش وقت بیشتری را سرکار می بودم”، اما کسی را هم نمی شناسم که مثلا پدرش را از دست داده باشد و بعد بگوید: “ناراحتم اما می دانید واقعا احساس می کنم به اندازه کافی با او وقت گذرانده ام.” هر کسی زمان بیشتری را برای سپری کردن با اقوامش می خواهد وقتی که دیگر خیلی دیر شده است.
پدر و مادرتان شما را می شناسند و باز هم دوستتان دارند. با آنها تماس بگیرید. دلشان برای شما تنگ می شود. و حتی شاید فراموش کنید اما شما هم دلتان برای آنها تنگ می شود.
- آنها به صبر کردن اعتقاد ندارند
فرانکلین دلانو روزولت تقریبا درست می گفت. درسته،”تنها چیزی که باید از آن بترسیم خود ترس است.”، اما وقتی درگیر ترس می شوید شاید جمله بهتر این باشد،” تنها چیزی که باید ازآن بترسیم خودمان است.”
چرا؟ ما همه می ترسیم. ما از آنچه که شاید اتفاق بیفتد یا اتفاق نیفتد می ترسیم. ما از آنچه که نمی توانیم تغییرش دهیم می ترسیم. ما از آنچه که نمی توانیم انجامش دهیم می ترسیم. ما از اینکه دیگران چطور می توانند ما را بفهمند می ترسیم. ما می ترسیم.
و کار آسان این است که مکث کنیم، و برای لحظه مناسب صبر کنیم، تصمیم بگیرم که باید بیشتر فکر کنیم یا تحقیق بیشتری انجام دهیم یا راههای دیگری را بررسی کنیم.
در این حین، روزها، هفته ها، ماهها و حتی سالها می گذرد. پس بیایید به رویاهایمان جامه عمل بپوشانیم.
اجازه ندهید ترسهایتان شما را به عقب بازگردانند. هر چیزی را که برنامه ریزی کرده اید، هر چیزی را که تصور کرده اید، هر چیزی را که رویای آن را داشته اید، برای انجامش همین امروز دست به کار شوید. اگر می خواهد کاری را شروع کنید، اولین قدم را بردارید. اگر می خواهید تغییر در حرفه خود بدهید اولین قدم را بردارید. اگر می خواهد بازار کاری را گسترش دهید یا وارد بازار کاری شوید یا محصولات یا خدمات جدید طراحی کنید اولین قدم را بردارید. ترسهایتان را کنار بگذارید و شروع کنید. کاری انجام دهید. هر کاری.
امروز با ارزش است. به محض آمدن فردا امروز برای همیشه از دست می رود. امروز با ارزش ترین سرمایه ای است که همه ما داریم. وقت هدر کردن چیزی است که کاملا حس ترس را القا می کند.
نوشته جف هادن
مترجم: ترجمه آنلاین نویسنده، فرنگیس رحیق
دیدگاه خود را ثبت کنید
Want to join the discussion?Feel free to contribute!